روش جدید دیگری در این زمینه برای مشاهده تأثیر تخصص موسیقی و آموزش روی مغز پدید آمده است. مطالعات باند فرکانس گاما (30-100 هرتز) شواهدی را ارائه می دهد که انعطاف پذیری مغز (آموزش) توسط فعال سازی باند گاما منعکس می شود. باند فرکانس گاما (30-100 هرتز) یک پاسخ مغزی نوسان کننده است که توسط یک محرک استخراج می شود. فعالیت باند گاما نوسانگر (GBA ، 30-100 هرتز) با پدیده های ادراکی و شناختی از جمله اتصال ویژگی ، تطبیق قالب و یادگیری و شکل گیری حافظه ارتباط دارد.در یک مطالعه بسیار زیبا ، شولز و همکاران. (2003) انعطاف پذیری قشر شنوایی را مورد بررسی قرار داد. آنها ملودی صداهای پیچیده را تشکیل دادند که فرکانس اساسی آن وجود ندارد ، و این تنها براساس فرکانس واقعی یا ارتفاع مجازی از اصول گمشده قابل درک است. قبل از آموزش ، شرکت کنندگان قادر به درک ملودی مجازی نبودند اما این درک پس از آموزش امکان پذیر شد. ضبط مغناطیسی ERPs افزایش فعالیت گاما را پس از آموزش نشان داد که روند ادغام را نشان می دهد (به عنوان مثال ، اتصال یا "اتصال" در سطح شناختی). منابع قشر مغزی که این اثرات را ایجاد می کردند نیز پس از آموزش کمی جابجا شدند. این نتایج مهم است زیرا آنها ارتباط مستقیمی بین میزان تخصص موسیقی و دامنه پاسخهای الکترومغناطیسی و همچنین شبکه عصبی قشر شنوایی اولیه نشان می دهند.

اخیراً شاهین و همکاران. (2008) ارتباط بین فعالیت باند گاما نوسانگر (GBA ، 30-100 هرتز) ، تخصص موسیقی و آموزش را مطالعه کرد. این گروه از محققان این فرضیه را مطرح کردند که اگر GBA تطبیق الگوی ادراکی بسیار آموخته را بازتاب دهد ، باید بتوانند پیشرفت آن را در موزیسین هایی که مخصوص زمان استفاده از ابزار تمرین خود است ، مشاهده کنند. EEG قبل از شروع درس موسیقی و یک سال پس از آن ، در ویولن های حرفه ای بزرگسالان و پیانویست های آماتور و همچنین در کودکان 4- و 5 ساله که با روش سوزوکی پیانو می خوانند ، ضبط شده است. نوازندگان بزرگسال ، پیشرفتهای قوی از GBA القاء شده (بدون قفل شدن وقت) ، خاص برای ابزار تمرین خود را ، با قویترین اثر در ویولن های حرفه ای نشان دادند. مطابق با این نتیجه ، کودکانی که دروس پیانو شرکت می کنند ، قدرت یک بار GBA القا شده برای آهنگ های پیانو را با یک سال آموزش نشان دادند ، در حالی که کودکان بدون درس هیچ تاثیری نداشتند. در مقایسه با GBA ناشی ، فعالیت گاما گاما برانگیخته (زمان قفل شده) (30-90 هرتز ، تأخیر 80 میلیونی پوند) فقط در گروههای بزرگسال وجود داشت. برانگیخته GBA در موسیقیدانان برجسته تر از غیر موزیسین ها بود ، با هماهنگی به طور یکسان برای آهنگ های ویولن و پیانو به نمایش گذاشته ، اما در مقایسه با تن های خالص این آهنگ ها افزایش یافته است. فعالیت گاما برانگیخته ممکن است خصوصیات بدنی یک صدا را نشان دهد و با آموزش صوتی مدوله شده باشد ، در حالی که GBA ناشی از آن ممکن است یادگیری ادراکی بالاتر را منعکس کند و توسط تجارب شنیداری خاص شکل می گیرد. این مطالعه به ما کمک می کند تا تأثیرات GBA ناشی و برانگیخته و ارتباط آنها با آموزش موسیقی را تفکیک کنیم. نتایج تخصص موسیقی جالب است ، اما عدم وجود گروه کنترل ، این تفسیر را محدود می کند. بنابراین ، به نظر می رسد GBA یک نشانگر تمرین قدرتمند است و مطمئناً یک عامل اصلی در درک آینده ما از جلوه های آموزش موسیقی خواهد بود.

در پایان ، آموزش موسیقی بر رفتار ، مغز و به طور خاص تر قشر شنوایی و پردازش صدا تأثیر می گذارد. تغییرات مغزی در هر دو سطح عملکردی و ساختاری گزارش شده و به پیشرفتهای رفتاری مرتبط هستند. پس از این توضیحات درباره تأثیرات موسیقی بر پردازش شنوایی ، سؤالات جدیدی ایجاد می شود: آیا جلوه های موسیقی محدود به قشر شنوایی است یا پردازش؟ آیا موسیقی می تواند در دستیابی به سایر کارکردهای مغز و مهارتهای شناختی عامل مؤثر باشد؟ آیا آموزش موسیقی از طریق پیوند ویژه خود با قشر شنوایی می تواند بر فعالیتهای مغزی مرتبط با شنوایی تأثیر بگذارد؟ موسیقی و زبان
در این بخش شواهدی وجود دارد که حاکی از پیوند بین مهارت های موسیقی و زبان است - دو مورد از پیچیده ترین ، توانایی های منحصر به فرد بشر. تحقیقات در مورد این پیوند اخیراً بیشتر مورد توجه روانشناسی و علوم اعصاب قرار گرفته است. بانگرت و همکاران. (2006) مطالعه موسیقی دانان و غیر موزیسین ها ، با استفاده از تصویربرداری عصبی ، راهی مناسب برای معرفی این موضوع است. نتایج این مطالعه نشان داد که موسیقی دان ها در مناطقی از مغز که مربوط به پردازش زبان است (نواحی بروکا و ورنیک) فعال تر از غیر موزیسین ها هستند. این یافته به شبکه همپوشانی بین موسیقی و زبان اشاره دارد. موسیقی و زبان ویژگی ها و عناصر بسیاری را به اشتراک می گذارند که یک نمونه بارز این است که هر دو سیستم شنوایی هستند. هر دو موسیقی و زبان به چهار پارامتر صوتی متکی هستند: فرکانس اساسی (F0) ، ویژگی های طیفی ، شدت و مدت زمان. این پارامترهای آکوستیک مشترک به ما امکان می دهند مطالعاتی را تهیه کنند که نتیجه گیری می تواند به ما در درک ارتباط بین زبان و موسیقی کمک کند.